متمایل، مستعد، مهیا، درازکش، دمر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He fell prone upon the ground and drank from the brook.
او روی زمین دمر شد و از جوی آب نوشید.
Man is prone to error.
انسان جایزالخطا است.
Children are especially prone to this disease.
مخصوصاً کودکان مستعد گرفتن این بیماری هستند.
an accident-prone driver
رانندهای که مرتباً دچار تصادف میشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prone