۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Decumbent

dɪˈkʌmbənt dɪˈkʌmbənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

در بستر خوابیده، گیاه خزنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decumbent

  1. adjective lying down
    Synonyms:
    flat horizontal prone prostrate recumbent procumbent accumbent

ارجاع به لغت decumbent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decumbent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decumbent

لغات نزدیک decumbent

پیشنهاد بهبود معانی