فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mural

ˈmjʊrəl ˈmjʊərəl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

هنر نقاشی دیواری، دیوارنگاره

The artist spent months creating the mural in the school hallway.

این هنرمند ماه‌ها وقت صرف خلق این نقاشی دیواری در راهروی مدرسه کرد.

The historical mural told the story of the town's founding.

این دیوارنگاره‌ی تاریخی داستان تأسیس شهر را به‌ تصویر می‌کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Murals covered all the walls and ceiling.

نقاشی‌های دیواری تمام دیوارها و سقف را پوشانده بود.

adjective

هنر دیواری (هنر و تزئینات و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

mural decorations

آذین‌های دیواری

The mural painting adorned the entire wall.

نقاشی دیواری کل دیوار را زینت می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mural

  1. noun a painting that is applied to a wall surface
    Synonyms:
    decoration wall painting representation
  1. adjective
    Synonyms:
    septal

ارجاع به لغت mural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mural

لغات نزدیک mural

پیشنهاد بهبود معانی