آخرین به‌روزرسانی:

Immersive

ɪˈmɜːrsɪv ɪˈmɜːsɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

درگیرکننده، فراگیر، گیرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The film's realistic sound and visuals created an immersive atmosphere.

صدا و تصویر واقع‌گرایانه‌ی فیلم، فضایی فراگیر ایجاد کردند.

Virtual reality offers a highly immersive experience.

واقعیت مجازی تجربه‌ای بسیار درگیرکننده ارائه می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت immersive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immersive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immersive

لغات نزدیک immersive

پیشنهاد بهبود معانی