غسل، غوطهوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The immersion of his hand in the icy water made him shudder.
فرو بردن دستش در آب یخ، او را به لرزه انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «immersion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immersion