Immersible

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(در آبگونه) فروکردنی، زیر آب کردنی، (ابزار الکتریکی و غیره که می‌توان آن را زیر آب هم کرد و به‌کار برد) آب ایمن، گرم‌کننده‌ی شناور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- immersible electric appliances
- ابزار برقی ضد آب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immersible

  1. adjective
    Synonyms: waterproof, sinkable, submersible

ارجاع به لغت immersible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immersible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immersible

لغات نزدیک immersible

پیشنهاد بهبود معانی