آخرین به‌روزرسانی:

Waterproof

ˈwɒːtər- / / ˈwɑː- ˈwɔːtəpruːf

صفت تفضیلی:

more waterproof

صفت عالی:

most waterproof

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adjective B2

پاد آب، دافع آب، عایق آب، ضد آب

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Is your watch waterproof?

آیا ساعت شما ضد آب است؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waterproof

  1. adjective not permitting the passage of water
    Synonyms:
    watertight impermeable sealed airtight impervious tight insulated rainproof waterproofed hermetically-sealed rubber-coated vacuum-packed oiled
  1. noun a water-resistant coat
    Synonyms:
    raincoat

ارجاع به لغت waterproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waterproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waterproof

لغات نزدیک waterproof

پیشنهاد بهبود معانی