آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ آبان ۱۴۰۴

    Drag On

    معنی drag on | جمله با drag on

    phrasal verb

    (به طور خسته‌کننده‌ای) طولانی کردن یا شدن، کش دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    He dragged on the speech much too long.

    سخنرانی‌اش را بیش از حد کش داد.

    The meeting dragged on for hours.

    جلسه ساعت‌ها به طول انجامید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drag on

    1. verb extend time of action
      Synonyms:
      continue extend prolong lengthen stretch out draw out go on slowly keep going persist endure protract spin out
      Antonyms:
      complete

    سوال‌های رایج drag on

    معنی drag on به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «drag on» در زبان فارسی به «به‌طور خسته‌کننده‌ای طول کشیدن»، «کش‌دار شدن» یا «مدت طولانی ادامه یافتن» ترجمه می‌شود.

    این عبارت یک عبارت فعلی (phrasal verb) در زبان انگلیسی است و زمانی به کار می‌رود که یک رویداد، وضعیت یا فعالیت بیش از حد انتظار طول بکشد و به نوعی کسل‌کننده یا خسته‌کننده شود. مفهوم اصلی آن نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی بی‌وقفه و گاهی ناخوشایند یک فرآیند است که گویی زمان با کندی پیش می‌رود.

    در زندگی روزمره و محیط کاری، drag on اغلب برای بیان نارضایتی از طولانی شدن یک فعالیت به کار می‌رود. برای مثال، وقتی یک جلسه، پروژه یا بحث گروهی بیش از حد انتظار طول می‌کشد، می‌توان گفت: “The meeting dragged on for three hours”. این جمله به مخاطب منتقل می‌کند که جلسه طولانی و خسته‌کننده بوده است و انرژی شرکت‌کنندگان را گرفته است. به بیان دیگر، drag on حالت مداوم و غالباً ناخواسته‌ی یک فرآیند را توصیف می‌کند.

    از دیدگاه زبان‌شناسی و کاربردهای ادبی، drag on می‌تواند بار استعاری نیز داشته باشد. در ادبیات یا گفتگوهای غیررسمی، این عبارت می‌تواند اشاره به کش‌دار شدن زمان، مشکلات یا حتی احساسات داشته باشد. برای نمونه، می‌توان گفت: “The winter seemed to drag on”، که بیانگر این است که زمستان طولانی و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. این کاربرد استعاری به نویسنده یا گوینده امکان می‌دهد حالت ذهنی یا عاطفی طولانی شدن یک تجربه را به تصویر بکشد.

    در زمینه‌های روان‌شناختی و اجتماعی، drag on می‌تواند به احساس کسالت یا بی‌حوصلگی اشاره داشته باشد که وقتی یک وضعیت طولانی و بدون تغییر ادامه می‌یابد، ایجاد می‌شود. مثلاً زمان انتظار در صف، مشکلات طولانی در پروژه‌های گروهی، یا مراحل پیچیده‌ی یک فرایند اداری، همگی می‌توانند drag on شوند و این باعث خستگی ذهنی یا کاهش انگیزه می‌شود. بنابراین، این عبارت نه تنها یک توصیف زمانی، بلکه منعکس‌کننده‌ی تجربه‌ی ذهنی فرد نیز هست.

    در فرهنگ محاوره‌ای و رسانه‌ها، drag on اغلب با صفت‌های منفی همراه می‌شود تا طولانی شدن ناخوشایند یا طاقت‌فرسا بودن چیزی را برجسته کند. در فیلم، نقد ادبی یا روزنامه‌نگاری، می‌توان از آن برای توصیف داستان‌های کشدار، جلسات طولانی یا مذاکرات کند استفاده کرد. این کاربرد نشان می‌دهد که عبارت‌های ساده‌ی روزمره می‌توانند بار عاطفی و تحلیلی مهمی در بیان تجربه‌های انسانی داشته باشند.

    «drag on» عبارتی است که نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی طولانی، گاهی کسل‌کننده و طاقت‌فرسا یک فرآیند است. این عبارت می‌تواند هم به معنای واقعی زمان و فعالیت، و هم به صورت استعاری برای تجربه‌های ذهنی و عاطفی به کار رود. استفاده از drag on در گفتار و نوشتار به مخاطب کمک می‌کند حس زمان کش‌دار و خستگی‌آور بودن یک موقعیت یا رخداد را به شکل واضح و ملموس منتقل کند.

    ارجاع به لغت drag on

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «drag on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drag-on-or-out

    لغات نزدیک drag on

    • - drag bunt
    • - drag link
    • - drag on
    • - drag one's heels (or feet)
    • - drag out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.