آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Protract

proˈtrækt prəˈtrækt

معنی protract | جمله با protract

verb - transitive

طول دادن، دراز کردن، امت داد دادن، کش دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They protracted the debate.

آن‌ها بحث را به درازا کشاندند.

The negotiations became so protracted that I got up and left.

مذاکرات آن‌قدر طولانی شد که من بلند شدم و رفتم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد protract

ارجاع به لغت protract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protract

لغات نزدیک protract

پیشنهاد بهبود معانی