شکل جمع:
sittingsنوبت غذا، سانس غذا (زمانی که در جایی مثل هتل غذا سرو میشود)
The waiter informed us that our sitting would last for about 90 minutes.
گارسون به ما اطلاع داد که نوبت غذای ما حدود نود دقیقه طول خواهد کشید.
The restaurant had two sittings for dinner.
رستوران دو نوبت برای شام داشت.
to read a book in three sittings
کتابی را در سه وهله خواندن
نوبت، جلسه (زمانی که از مدلی برای نقاشی، عکاسی و... استفاده میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The photographer booked three sittings with the model.
عکاس، سه جلسهی عکاسی با مدل رزرو کرد.
Each sitting took about an hour.
هر نوبت عکاسی حدود یک ساعت طول کشید.
نشست، جلسه
The sitting of the jury lasted for several hours.
جلسهی هیئتمنصفه چندین ساعت طول کشید.
The sitting of the disciplinary committee will commence at 2 p.m.
نشست کمیتهی انضباطی از ساعت ۲ شروع میشود.
فعلی، کنونی
The sitting judge has a reputation for being fair and impartial.
قاضی فعلی به منصف بودن و بیطرف بودن شهرت دارد.
The sitting council members were re-elected for another term.
اعضای فعلی شورا برای یک دورهی دیگر مجدداً انتخاب شدند.
جانورشناسی نشستن (روی تخم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The sitting of the robin in its nest is a beautiful sight to behold.
نشستن سینهسرخ در لانهاش منظرهی زیبایی است.
The sitting of the hen on her eggs is essential for them to hatch.
نشستن مرغ روی تخمهایش برای بیرون آمدن آنها ضروری است.
نشسته
The sitting hen patiently waited for her eggs to hatch.
مرغ نشسته صبورانه منتظر بیرون آمدن تخمهایش بود.
The sitting hen kept her eggs warm under her feathers.
مرغ نشسته تخمهایش را زیر پرهایش گرم نگه میداشت.
(عامیانه) در موقعیت مناسب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sitting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sitting