سومشخص مفرد:
situatesوجه وصفی حال:
situatingواقع شده در، واقع در، قرار گرفته در
The city is situated in a narrow valley.
شهر در درهی باریکی قرار گرفته است.
The café is situated near the city park.
این کافه در نزدیکی پارک شهر واقع شده است.
دارای موقعیت خوب، دارای وضعیت مطلوب (از نظر مالی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Pari is well-situated financially.
پری از نظر مالی وضع خوبی دارد (در وضعیت مطلوبی است).
The situated family enjoyed a life of comfort and luxury.
خانوادهی دارای موقعیت خوب از یک زندگی راحت و لوکس لذت بردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «situated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/situated