مانده، باقیمانده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We spent the remaining time exploring the old city.
زمان باقیمانده را صرف گشتوگذار در شهر قدیمی کردیم.
They divided the remaining food among the volunteers.
غذای باقیمانده را بین داوطلبان تقسیم کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «remaining» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remaining