Session

ˈseʃn ˈseʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sessions
  • noun countable B1
    جلسه، نشست، مجلس، دوره تحصیلی
  • noun countable
    جلسه، نشست، مجلس، دوره
    • - a morning session
    • - نشست بامدادی
    • - the secret session of the parliament
    • - جلسه‌ی محرمانه‌ی مجلس شورا
    • - an annual legislative session
    • - نشست سالیانه‌ی مجلس مقننه
    • - The fall session begins in September.
    • - دوره‌ی پاییزی از اول سپتامبر آغاز می‌شود.
    • - summer session
    • - دوره‌ی تابستانی
    • - Many overcrowded schools have double sessions.
    • - بسیاری از مدارس شلوغ شیفت دوگانه (صبح و عصر) دارند.
    • - The school is not in session today.
    • - امروز مدرسه باز نیست.
    • - The court has been in session for six hours.
    • - شش ساعت است که دادگاه مشغول کار بوده است.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد session

  1. noun meeting, gathering
    Synonyms: affair, assembly, concourse, conference, discussion, get-together, hearing, huddle, jam session, meet, period, showdown, sitting, term

Collocations

  • in session

    (مدرسه) باز، (مجلس و گروه و غیره) در حال اجلاس، دست به کار، در جریان

ارجاع به لغت session

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «session» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/session

لغات نزدیک session

پیشنهاد بهبود معانی