گذشتهی ساده:
gatheredشکل سوم:
gatheredسومشخص مفرد:
gathersشکل جمع:
gatheringsگردهمایی، نشست، دورهمی، گردآوری، جمعآوری، جلسه، محفل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's annual gathering brought together employees from all over the world.
گردهمایی سالانهی شرکت کارکنان را از سراسر دنیا دور هم جمع کرد.
Our family gathering is always a joyous occasion.
دورهمی خانوادگی ما همیشه رویدادی مسرتبخش است.
a scientific gathering
یک گردهمایی علمی
دورهمی خانوادگی، جمع خانوادگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gathering» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gathering