فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Family Gathering

شکل جمع:

family gatherings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

دورهمی خانوادگی، جمع خانوادگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A family gathering is the perfect opportunity to reconnect with loved ones.

دورهمی خانوادگی فرصت مناسبی برای ارتباط مجدد با عزیزان است.

She took many photos during the family gathering.

او در جمع خانوادگی عکس‌های زیادی گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The family gathering strengthened their bonds and created new memories.

دورهمی خانوادگی پیوندهای آن‌ها را تقویت کرد و به خلق خاطرات جدیدی منجر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد family gathering

  1. noun when immediate family, “ parents and children” get together for dinner or for a period of time

ارجاع به لغت family gathering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «family gathering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/family-gathering

لغات نزدیک family gathering

پیشنهاد بهبود معانی