آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ آبان ۱۴۰۴

    Function

    ˈfʌŋkʃn ˈfʌŋkʃn

    گذشته‌ی ساده:

    functioned

    شکل سوم:

    functioned

    سوم‌شخص مفرد:

    functions

    وجه وصفی حال:

    functioning

    شکل جمع:

    functions

    معنی function | جمله با function

    noun countable B2

    وظیفه، کارکرد، نقش، عملکرد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Each organ in the body has a specific function.

    هر عضو در بدن، کارکرد خاصی دارد.

    I’m still trying to understand my function in this organization.

    هنوز سعی دارم نقش خودم را در این سازمان درک کنم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the function of education in our society

    نقش آموزش در جامعه‌ی ما

    the digestive function of the stomach

    کار گوارشی معده

    noun countable C1

    مراسم، جشن، ضیافت، مهمانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The monthly function of the club includes dinner and also dance.

    جشن ماهیانه‌ی باشگاه شامل شام و رقص هم می‌شود.

    They invited us to a lavish function at the embassy.

    آن‌ها ما را به ضیافتی مجلل در سفارت دعوت کردند.

    noun uncountable

    عملکرد، کارکرد، فعالیت، کارایی

    The proper function of the heating system depends on regular maintenance.

    فعالیت صحیح سیستم گرمایشی به نگهداری منظم بستگی دارد.

    The new software update enhances the function of the app.

    به‌روزرسانی جدید نرم‌افزار، عملکرد برنامه را بهبود می‌بخشد.

    noun countable

    کامپیوتر عملکرد، عملیات، قابلیت، دستور

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    This computer program can perform several functions.

    این برنامه‌ی کامپیوتری چندین کار انجام می‌دهد.

    The new software includes a sort function to organize data alphabetically.

    نرم‌افزار جدید، قابلیت مرتب‌سازی دارد تا داده‌ها را به‌ترتیب حروف الفبا سازماندهی کند.

    noun countable

    ریاضی تابع

    Temperature is often treated as a function of altitude in physics problems.

    دما اغلب به‌عنوان تابعی از ارتفاع در مسائل فیزیک در نظر گرفته می‌شود.

    In calculus, the derivative of a function measures how it changes with respect to x.

    در حسابان، مشتقِ تابع نشان می‌دهد که تابع چگونه نسبت به x تغییر می‌کند.

    verb - intransitive

    کار کردن، عمل کردن، فعالیت داشتن

    This bench also functions as my bed.

    این نیمکت برایم کار تختخواب را هم می‌کند.

    This radio is not functioning.

    این رادیو درست کار نمی‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    When the brain stops functioning

    وقتی که مغز از کار می‌افتد

    function as

    کار چیزی را کردن، نقش چیزی را ایفا کردن، در نقش چیزی به کار رفتن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد function

    1. noun capacity, job
      Synonyms:
      work business activity action duty use occupation employment role responsibility office part power purpose task service concern charge object operation goal behavior situation faculty exercise target objective post affair utility mission province mark raison d’être
    1. noun social occasion
      Synonyms:
      party gathering meeting get-together celebration reception affair do
    1. verb perform, work
      Synonyms:
      do act behave operate run move serve take react go work officiate do duty be in action be in operation be running act the part officialize go to town get with it do one’s thing take care of business cook percolate
      Antonyms:
      idle malfunction

    Collocations

    distinctive function

    نقش تمایزدهنده

    algebraic function

    تابع جبری

    arbitrary function

    نشان اختیاری، علامت متغیر

    zero function

    (ریاضی) تابع صفر

    attend a formal function

    در یک مراسم رسمی شرکت کردن

    لغات هم‌خانواده function

    • noun
      function, functionality
    • adjective
      functional
    • verb - intransitive
      function
    • adverb
      functionally

    سوال‌های رایج function

    گذشته‌ی ساده function چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده function در زبان انگلیسی functioned است.

    شکل سوم function چی میشه؟

    شکل سوم function در زبان انگلیسی functioned است.

    شکل جمع function چی میشه؟

    شکل جمع function در زبان انگلیسی functions است.

    وجه وصفی حال function چی میشه؟

    وجه وصفی حال function در زبان انگلیسی functioning است.

    سوم‌شخص مفرد function چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد function در زبان انگلیسی functions است.

    ارجاع به لغت function

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «function» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/function

    لغات نزدیک function

    • - fun run
    • - funambulist
    • - function
    • - function code
    • - function generator
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.