آخرین به‌روزرسانی:

Functionally

ˈfʌŋkʃənəli ˈfʌŋkʃənəli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

از نظر عملکردی، از نظر کارکردی، عملی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We renovated the house functionally, not decoratively.

ما خانه را با تمرکز بر کارکرد بازسازی کردیم، نه تزئینات.

The kitchen is small but functionally efficient.

آشپزخانه کوچک است، اما از لحاظ عملکردی کارآمد است.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده functionally

  • adverb
    functionally

ارجاع به لغت functionally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «functionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/functionally

لغات نزدیک functionally

پیشنهاد بهبود معانی