آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ خرداد ۱۴۰۳

    Functional

    ˈfʌŋkʃnəl ˈfʌŋkʃnəl

    صفت تفضیلی:

    more functional

    صفت عالی:

    most functional

    معنی functional | جمله با functional

    adjective B2

    کاربردی، به‌دردبخور، مفید

    Furniture that is not only beautiful but also functional.

    مبلی که نه‌ فقط زیبا بلکه کاربردی هم است.

    I prefer functional clothing for hiking.

    برای پیاده‌روی لباس‌های به‌دردبخور را ترجیح می‌دهم.

    adjective

    کارآمد، کارا، قادربه‌کار، درحال‌کار (دستگاه و سیستم و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The old computer is still functional.

    رایانه‌ی قدیمی هنوز کارآمد است.

    The air conditioning system is not functional yet.

    دستگاه تهویه‌ی مطبوع هنوز به‌ کار نیفتاده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The printer is not functional, so we will need to get it repaired.

    چاپگر کار نمی‌کند، بنابراین باید آن را تعمیر کنیم.

    adjective

    کارکردی، عملکردی، مربوط به کارکرد، مربوط به عملکرد

    The functional purpose of a hammer is to drive nails into wood.

    هدف عملکردی چکش کوبیدن میخ به چوب است.

    The functional aspects of the product have been thoroughly tested.

    جنبه‌های کارکردی محصول به‌طور کامل آزمایش شده است.

    adjective

    زبان‌شناسی کاربردی

    The student's functional use of language in the classroom impressed the teacher.

    استفاده‌ی کاربردی دانش‌آموز از زبان در کلاس، معلم را تحت‌تأثیر قرار داد.

    She demonstrated her functional language by refusing the offer politely.

    او زبان کاربردی‌اش را با رد کردن مؤدبانه‌ی پیشنهاد نشان داد.

    adjective

    پزشکی کارکردی (برای اشاره به اختلال و بیماری و غیره که کارکرد اندام را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد ولی در ساختمان آن تغییری به‌ وجود نمی‌آورد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    functional diseases

    بیماری‌های کارکردی

    The symptoms of functional heart disease can include chest pain and shortness of breath.

    علائم بیماری قلبی کارکردی می‌تواند مشتمل‌بر درد قفسه‌ی سینه و تنگی نفس باشد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد functional

    1. adjective working
      Synonyms:
      useful practical operative serviceable utilitarian utility practicable handy utile occupational
      Antonyms:
      broken idle malfunctioning unfunctional

    لغات هم‌خانواده functional

    • noun
      function, functionality
    • adjective
      functional
    • verb - intransitive
      function
    • adverb
      functionally

    سوال‌های رایج functional

    صفت تفضیلی functional چی میشه؟

    صفت تفضیلی functional در زبان انگلیسی more functional است.

    صفت عالی functional چی میشه؟

    صفت عالی functional در زبان انگلیسی most functional است.

    ارجاع به لغت functional

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «functional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/functional

    لغات نزدیک functional

    • - function table
    • - function word
    • - functional
    • - functional character
    • - functional design
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.