صفت تفضیلی:
handierصفت عالی:
handiestبا دست انجام شده، دستی
The station was located in a handy place.
ایستگاه در محل نزدیکی قرار داشت.
چابک، چالاک، ماهر، استاد در کارخود، سودمند
روان، بهسهولت قابلاستفاده، آسان، بیدردسر
A handy boat.
کشتی که آسان رانده میشود.
a handy device
وسیلهی بیدردسر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handy