گذشتهی ساده:
handwroteشکل سوم:
handwrittenسومشخص مفرد:
handwritesشکل جمع:
handwritingsدستخط، خط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The letter is in my father's handwriting.
نامه به خط پدرم است.
The handwriting of my grandfather Aseyd Ebrahim was very beautiful.
دستخط پدربزرگم، آسید ابراهیم بسیار زیبا بود.
Nastalligh handwriting
خط نستعلیق
see the handwriting on the wall
واقعهی بدی را پیشبینی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handwriting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handwriting