آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Clumsy

ˈklʌmzi ˈklʌmzi

صفت تفضیلی:

clumsier

صفت عالی:

clumsiest

معنی clumsy | جمله با clumsy

adjective B2

ناشی، ناشیانه، دست‌وپاچلفتی، خام‌دست، ناپخته، بی‌مهارت، سربه‌هوا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The meeting had been arranged clumsily.

جلسه به‌طرز ناشیانه‌ای ترتیب داده شده بود.

The clumsy waiter dropped a tray of glasses.

پیشخدمت دست‌وپاچلفتی سینی لیوان را انداخت.

adjective

ناکارآمد، نامناسب، بدقلق، بدترکیب، بدقواره، بدریخت، بدشکل، بدقیافه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a clumsy design

طرح بدقواره

Despite his best efforts, he couldn't seem to improve his clumsy handwriting.

باوجود تمام تلاش‌هایش، به نظر نمی‌رسد که او بتواند دستخط بدشکلش را بهبود بخشد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clumsy

سوال‌های رایج clumsy

صفت تفضیلی clumsy چی میشه؟

صفت تفضیلی clumsy در زبان انگلیسی clumsier است.

صفت عالی clumsy چی میشه؟

صفت عالی clumsy در زبان انگلیسی clumsiest است.

ارجاع به لغت clumsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clumsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clumsy

لغات نزدیک clumsy

پیشنهاد بهبود معانی