با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ungainly

ʌnˈɡeɪnli ʌnˈɡeɪnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
زمخت و غیرجذاب، زشت، بی‌لطف، ناآزموده، بی‌حاصل، بی‌سود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ungainly

  1. adjective Lacking dexterity and grace in physical movement
    Synonyms: gawky, clumsy, awkward, klutzy, maladroit, ungraceful, unwieldy, graceless, inept, lanky, lumpish, loutish, lumbering, stiff, uncouth, clunky, wooden
  2. adjective Unskillful
    Synonyms: inexpert
  3. adjective Difficult to handle or manage
    Synonyms: awkward, clumsy, bulky, unhandy, unmanageable, unwieldy, bunglesome

ارجاع به لغت ungainly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ungainly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ungainly

لغات نزدیک ungainly

پیشنهاد بهبود معانی