۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Clunky

ˈklʌŋki ˈklʌŋki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(عامیانه) رجوع شود به: clumsy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
(عامیانه) از مدافتاده، بدقواره
adjective
(عامیانه) پرسروصدا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clunky

  1. adjective lacking grace in movement or posture
    Synonyms:
    clumsy ungainly gawky unwieldy

ارجاع به لغت clunky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clunky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clunky

لغات نزدیک clunky

پیشنهاد بهبود معانی