امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lumpish

ˈlʌmpɪʃ ˈlʌmpɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
سنگین، گنده، تنه‌لش، لخت ( lakht )، کودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A lumpish youth who neither studies nor works.
- جوان تنه لشی که نه درس می‌خواند و نه کار می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lumpish

  1. adjective Lacking dexterity and grace in physical movement
    Synonyms: awkward, clumsy, gawky, graceless, inept, maladroit, ungainly, ungraceful, klutzy
  2. adjective Unskillful
    Synonyms: bungling
  3. adjective Unwieldy or clumsy, especially due to excess weight
    Synonyms: heavy, cumbersome, cumbrous, awkward, bulky, clumsy, lumpen, dull, lumpy, inert, ponderous, sluggish, stolid, stupid, unthinking

ارجاع به لغت lumpish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lumpish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lumpish

لغات نزدیک lumpish

پیشنهاد بهبود معانی