امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Graceless

    ˈɡreɪsləs ˈɡreɪsləs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    بی‌نزاکت، هرزه، فاسد، عاری از فریبندگی، بی‌ملاحت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a graceless style
    - سبکی عاری از لطف و زیبایی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد graceless

    1. adjective clumsy, unsophisticated
      Synonyms:
      awkward rude rough crude coarse ungainly gawky uncouth oafish boorish inept klutzy loutish gauche ill-mannered unmannered improper indecorous tasteless unfortunate unhappy forced infelicitous two left feet barbaric barbarous barbarian outlandish corrupt clunky inelegant shameless
      Antonyms:
      graceful elegant charming beautiful sophisticated dexterous

    ارجاع به لغت graceless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «graceless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/graceless

    لغات نزدیک graceless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی