آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ فروردین ۱۴۰۴

    Beautiful

    ˈbjuːtəfl ˈbjuːtəfl

    صفت تفضیلی:

    more beautiful

    صفت عالی:

    most beautiful

    معنی beautiful | جمله با beautiful

    adjective A1

    زیبا، قشنگ، خوشگل، خوب‌رو، خوش‌منظر، دل‌فریب، فرخ، دل‌ربا، چشم‌نواز، خیره‌کننده، خوش‌روی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    The garden was filled with beautiful flowers of every color.

    باغ پر از گل‌های رنگارنگ و زیبا بود.

    They spent their honeymoon in a beautiful village by the sea.

    آن‌ها ماه‌عسل خود را در روستایی خوش‌منظر در کنار دریا گذراندند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a beautiful woman

    زن خوشگل

    beautiful poem

    شعر زیبا

    What a beautiful baby!

    چه کودک قشنگی!

    the beautiful and the ugly

    زیبا و زشت

    adjective A1

    دل‌نشین، لذت‌بخش، دل‌پذیر، مطبوع، خوشایند، روح‌نواز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The scent of jasmine made the evening even more beautiful.

    عطر یاس، آن شب را حتی دل‌نشین‌تر کرد.

    We had beautiful weather throughout our trip.

    در تمام طول سفر، هوایی مطبوع داشتیم.

    adjective

    انگلیسی آمریکایی مهربان، نیکو، خیرخواه، شریف

    She has a beautiful heart and always thinks of others first.

    او قلبی مهربان دارد و همیشه اول به دیگران فکر می‌کند.

    Donating all that money was a truly beautiful act.

    اهدای آن همه پول، واقعاً عملی نیکوکارانه بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد beautiful

    1. adjective physically attractive
      Synonyms:
      pretty nice cute good-looking handsome lovely attractive appealing charming elegant fine radiant delightful wonderful splendid gorgeous alluring dazzling enticing pleasing divine exquisite fair grand ideal magnificent marvelous refined ravishing shapely stunning taking admirable angelic beauteous bewitching classy comely fascinating foxy graceful pulchritudinous resplendent sightly statuesque sublime superb symmetrical well-formed
      Antonyms:
      ugly unattractive plain offensive repulsive disgusting homely hideous grotesque

    Idioms

    the beautiful game

    فوتبال، ورزش فوتبال، بازی زیبا

    لغات هم‌خانواده beautiful

    noun
    beautician, beauty
    adjective
    beautiful
    adverb
    beautifully

    سوال‌های رایج beautiful

    معنی beautiful به فارسی چی میشه؟

    کلمه "beautiful" در زبان انگلیسی به معنای "زیبا" است و یکی از واژه‌های پرکاربرد و مورد علاقه در توصیف اشیا، افراد، مکان‌ها و احساسات است. این کلمه به طور کلی به ویژگی‌های ظاهری یا باطنی اشاره دارد که باعث جذب یا شگفتی می‌شود. در ادامه، به بررسی معانی و نکات جالب درباره این واژه می‌پردازیم.

    معانی و کاربردها

    1. زیبایی ظاهری: این معنا به ویژگی‌های فیزیکی اشاره دارد که باعث جذابیت فرد یا شیء می‌شود. مثلاً می‌توان گفت: "She has a beautiful smile" (او لبخند زیبایی دارد).

    2. زیبایی باطنی: این واژه همچنین می‌تواند به ویژگی‌های اخلاقی و روحی اشاره کند. به عنوان مثال، "He has a beautiful heart" (او قلب زیبایی دارد) به معنای داشتن ویژگی‌های خوب انسانی است.

    3. طبیعت و محیط: "Beautiful" برای توصیف مناظر طبیعی و محیط‌های زیبا نیز استفاده می‌شود. مثلاً "The sunset was beautiful" (غروب زیبا بود) به زیبایی‌های طبیعی اشاره دارد.

    4. هنر و فرهنگ: در زمینه هنر، "beautiful" می‌تواند به آثار هنری یا موسیقی اشاره کند. مثلاً "The painting is beautiful" (این نقاشی زیباست) به کیفیت هنری اثر اشاره دارد.

    نکات جالب

    - ریشه‌شناسی: واژه "beautiful" از کلمه "beauty" به معنای زیبایی و پسوند "-ful" به معنای پر از چیزی تشکیل شده است. بنابراین، "beautiful" به معنای "پر از زیبایی" است.

    - فراوانی در ادبیات: کلمه "beautiful" در ادبیات و شعر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد. شاعران از این واژه برای توصیف احساسات عمیق و زیبایی‌های زندگی بهره می‌برند.

    - استفاده در زبان محاوره‌ای: این کلمه در گفتار روزمره بسیار رایج است و افراد به راحتی از آن برای توصیف هر چیز زیبا استفاده می‌کنند، از لباس و آرایش گرفته تا طبیعت و هنر.

    - معادل‌های فارسی: در زبان فارسی، معادل‌های مختلفی برای "beautiful" وجود دارد، از جمله "زیبا"، "خوشگل"، "دلربا" و "فرخنده". هر یک از این واژه‌ها ممکن است در زمینه‌های خاصی کاربرد داشته باشند.

    - تأثیرات فرهنگی: مفهوم زیبایی در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. در برخی فرهنگ‌ها، زیبایی ظاهری بیشتر مورد توجه است، در حالی که در دیگر فرهنگ‌ها، زیبایی باطنی و ویژگی‌های اخلاقی دارای اهمیت بیشتری هستند.

    - زیبایی و روانشناسی: تحقیقات نشان می‌دهند که زیبایی می‌تواند تأثیرات مثبت بر روانشناسی افراد داشته باشد. افرادی که زیبایی را تجربه می‌کنند، معمولاً احساس خوشحالی و رضایت بیشتری دارند.

    صفت تفضیلی beautiful چی میشه؟

    صفت تفضیلی beautiful در زبان انگلیسی more beautiful است.

    صفت عالی beautiful چی میشه؟

    صفت عالی beautiful در زبان انگلیسی most beautiful است.

    ارجاع به لغت beautiful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «beautiful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beautiful

    لغات نزدیک beautiful

    • - beautification
    • - beautifier
    • - beautiful
    • - beautiful people
    • - beautifully
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.