فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Statuesque

ˌstætʃuˈesk ˌstætʃuˈesk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خوش‌هیکل و قد‌بلند، خوش‌قامت، رعنا، خوش‌ریخت

She was a statuesque brunette.

او یک سبزه‌ی خوش‌هیکل بود.

She was a statuesque redheaded eyeful woman.

او یک زن زیبای موسرخ خوش قامت بود.

adjective

شبیه مجسمه، سبک مجسمه، تندیس وار، مجسمه وار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد statuesque

  1. adjective tall and dignifed
    Synonyms:
    grand majestic imposing stately regal graceful beautiful well-proportioned shapely trim
    Antonyms:
    short small

ارجاع به لغت statuesque

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «statuesque» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/statuesque

لغات نزدیک statuesque

پیشنهاد بهبود معانی