آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Foxy

ˈfɑːksi ˈfɒksi

معنی foxy | جمله با foxy

adjective

روباه‌صفت، حیله‌باز، حنایی، ترشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The foxy commander who tried to attack the enemy from behind.

فرمانده‌ی حیله‌گر که می‌کوشید از پشت به دشمن حمله کند.

The old book's pages had become foxy.

صفحات کتاب کهنه زرد شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد foxy

ارجاع به لغت foxy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foxy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foxy

لغات نزدیک foxy

پیشنهاد بهبود معانی