امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insidious

ɪnˈsɪdiəs ɪnˈsɪdiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
موذیانه، خائنانه، خیانت‌آمیز، حیله‌گرانه، پر از توطئه، موذی، دسیسه‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The insidious rumors about her led to damage her reputation.
- شایعات دسیسه‌آمیز درمورد او منجر به ضربه به اعتبارش شد.
- an insidious plot
- توطئه‌ی خائنانه
- insidious influence
- تاثیر موذیانه
adjective
فریبنده، فریبا، گمراه‌کننده، وسوسه‌انگیز، اغواکننده
- The insidious allure of the forbidden fruit tempted him to take a bite.
- افسون ر میوه‌ی ممنوعه او را برانگیخت تا گازی از آن بزند.
- The insidious influence of social media can shape our opinions and behaviors.
- اثر فریبنده‌ی رسانه‌های اجتماعی می‌تواند عقاید و رفتارهای ما را شکل دهد.
adjective
نامحسوس، مبهم، جزئی، ملایم
adjective
پزشکی (بیماری) پیشرفت تدریجی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insidious

  1. adjective sneaky, tricky
    Synonyms: artful, astute, corrupt, crafty, crooked, cunning, dangerous, deceitful, deceptive, deep, designing, dishonest, disingenuous, duplicitous, ensnaring, false, foxy, guileful, intriguing, like a snake in the grass, Machiavellian, perfidious, perilous, secret, slick, sly, smooth, snaky, sneaking, stealthy, subtle, surreptitious, treacherous, wily, wormlike
    Antonyms: fair, honest, open, sincere

ارجاع به لغت insidious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insidious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insidious

لغات نزدیک insidious

پیشنهاد بهبود معانی