Beauteous

ˈbjuːtiəs ˈbjuːtiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قشنگ، زیبا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beauteous

  1. adjective Having qualities that delight the eye
    Synonyms: beautiful, attractive, comely, fair, good-looking, gorgeous, handsome, lovely, pretty, pulchritudinous, ravishing, sightly, stunning, bonny

ارجاع به لغت beauteous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beauteous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beauteous

لغات نزدیک beauteous

پیشنهاد بهبود معانی