آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bonny

ˈbɑːni ˈbɒni

توضیحات:

همچنین bonnie نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار bonny رایج است.

معنی bonny | جمله با bonny

adjective

انگلیسی بریتانیایی زیبا، جذاب، تودل‌برو، دلپذیر، عالی، بی‌نظیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a bonny lass

دخترک تو‌دل‌برو

a bonnie child

بچه‌ی زیبا

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bonny

  1. adjective having pleasant desirable qualities
    Synonyms:

ارجاع به لغت bonny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bonny

لغات نزدیک bonny

پیشنهاد بهبود معانی