فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bonnet

ˈbɑːnɪt ˈbɒnɪt

شکل جمع:

bonnets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کلاه بی‌لبه (نوعی کلاه که گوش‌ها را می‌پوشاند و زیر چانه بسته می‌شود و نوزادان یا به‌ویژه در گذشته زنان از آن استفاده می‌کردند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

She tied the bonnet under her chin.

کلاه بی‌لبه را زیر چانه‌اش بست.

The bonnet kept the baby's ears warm during the cold winter months.

کلاه بی‌لبه در ماه‌های سرد زمستان گوش‌های کودک را گرم نگه می‌داشت.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی کاپوت (خودرو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The mechanic lifted the bonnet to inspect the engine.

مکانیک کاپوت را بلند کرد تا موتور را بررسی کند.

The bonnet was painted a shiny black color.

کاپوت با رنگ مشکی براق رنگ‌آمیزی شده بود.

noun countable

کلاهک (دودکش و غیره)

The bonnet on the fireplace was shiny and new.

کلاهک شومینه براق و نو بود.

The bonnet on the chimney prevented rain from entering.

کلاهک روی دودکش مانع از ورود باران می‌شد.

verb - transitive

کلاه بی‌لبه سر گذاشتن

a plump, bonneted old lady

پیرزن چاق و چله و کلاه بر سر

She bonneted her baby with a cute pink bonnet.

او کلاه صورتی زیبایی بر سر نوزادش گذاشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bonnet

  1. noun a hat tied under the chin
    Synonyms:
    hat cap cover headdress headgear hood cowl sunbonnet chapeau capote poke-bonnet coronet string cowling decoy blue

ارجاع به لغت bonnet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonnet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bonnet

لغات نزدیک bonnet

پیشنهاد بهبود معانی