شکل جمع:
bonnetsکلاه بیلبه (نوعی کلاه که گوشها را میپوشاند و زیر چانه بسته میشود و نوزادان یا بهویژه در گذشته زنان از آن استفاده میکردند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She tied the bonnet under her chin.
کلاه بیلبه را زیر چانهاش بست.
The bonnet kept the baby's ears warm during the cold winter months.
کلاه بیلبه در ماههای سرد زمستان گوشهای کودک را گرم نگه میداشت.
انگلیسی بریتانیایی کاپوت (خودرو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mechanic lifted the bonnet to inspect the engine.
مکانیک کاپوت را بلند کرد تا موتور را بررسی کند.
The bonnet was painted a shiny black color.
کاپوت با رنگ مشکی براق رنگآمیزی شده بود.
کلاهک (دودکش و غیره)
The bonnet on the fireplace was shiny and new.
کلاهک شومینه براق و نو بود.
The bonnet on the chimney prevented rain from entering.
کلاهک روی دودکش مانع از ورود باران میشد.
کلاه بیلبه سر گذاشتن
a plump, bonneted old lady
پیرزن چاق و چله و کلاه بر سر
She bonneted her baby with a cute pink bonnet.
او کلاه صورتی زیبایی بر سر نوزادش گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bonnet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bonnet