گذشتهی ساده:
decoyedشکل سوم:
decoyedسومشخص مفرد:
decoysوجه وصفی حال:
decoyingشکل جمع:
decoysطعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر،(مجازاً) تله، دام، وسیله تطمیع، به دام انداختن، فریفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a police decoy to lure drug dealers
تلهی پلیس برای به دام انداختن قاچاقچیان
He was decoyed and lead into a police trap.
او را گول زدند و به دام پلیس کشاندند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decoy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decoy