فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Chicanery

    ʃɪˈkeɪnəri ʃɪˈkeɪnəri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    • noun
      حیله‌بازی، ضد‌ونقیض‌گویی، مغالطه
      • - This lawyer is a master of chicanery.
      • - این وکیل استاد مغلطه است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد chicanery

    1. noun deception, trickery
      Synonyms: artifice, cheating, chicane, deviousness, dishonesty, dodge, double-crossing, double-dealing, duplicity, feint, fourberie, fraud, furtiveness, gambit, hanky-panky, intrigue, machination, maneuver, plot, ploy, ruse, sharp practice, skullduggery, sophistry, stratagem, subterfuge, surreptitiousness, underhandedness, wiles
      Antonyms: forthrightness, honesty, truthfulness

    ارجاع به لغت chicanery

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chicanery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chicanery

    لغات نزدیک chicanery

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری