فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Subterfuge
ˈsʌbtərfjuːdʒ
ˈsʌbtəfjuːdʒ
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
طفره، گریز، طفره‌زنی، اختفا ، عذر، بهانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Malingering was a good subterfuge.
خود را به مریضی‌زدن بهانه‌ی خوبی بود.
a subterfuge to get her own way
عذرطلبی برای دستیابی به خواسته‌ی خود
مترادف و متضاد subterfuge
-
noun an indirect, usually cunning means of gaining an endSynonyms:trick device ploy maneuver dodge ruse artifice deception stratagem wile gimmick feint sleight imposture jig shenanigan take-in
-
noun something intended to misrepresent the true nature of an activitySynonyms:trick cheat deception dishonesty fraud excuse pretense ruse scheme plan ploy artifice device shift blind evasion sham stratagem chicanery sophistry
ارجاع به لغت subterfuge
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «subterfuge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subterfuge
لغات نزدیک subterfuge
- - subtend
- - subter-
- - subterfuge
- - subterranean
- - subterraneous