امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shenanigan

ʃəˈnænɪɡən ʃəˈnænɪɡən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حقه یا حیله برای عطف توجه، شیطنت، چرند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shenanigan

  1. noun An indirect, usually cunning means of gaining an end
    Synonyms:
    wile artifice deception device dodge feint gimmick imposture chicanery jig maneuver trickery ploy ruse sleight stratagem subterfuge trick take-in chicane guile
  1. noun A mischievous act
    Synonyms:
    antic caper frolic joke lark prank trick
  1. noun Annoying yet harmless, usually playful acts.
    Synonyms:
    mischief deviltry mischievousness rascality roguery roguishness Often used in plural: devilry diablerie high jinks impishness prankishness mischief-making tomfoolery devilry devilment

ارجاع به لغت shenanigan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shenanigan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shenanigan

لغات نزدیک shenanigan

پیشنهاد بهبود معانی