با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shenanigan

ʃəˈnænɪɡən ʃəˈnænɪɡən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حقه یا حیله برای عطف توجه، شیطنت، چرند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shenanigan

  1. noun An indirect, usually cunning means of gaining an end
    Synonyms: wile, artifice, deception, device, dodge, feint, gimmick, imposture, chicanery, jig, maneuver, trickery, ploy, ruse, sleight, stratagem, subterfuge, trick, take-in, chicane, guile
  2. noun A mischievous act
    Synonyms: antic, caper, frolic, joke, lark, prank, trick
  3. noun Annoying yet harmless, usually playful acts.
    Synonyms: mischief, deviltry, mischievousness, rascality, roguery, roguishness, Often used in plural: devilry, diablerie, high jinks, impishness, prankishness, mischief-making, tomfoolery, devilry, devilment

ارجاع به لغت shenanigan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shenanigan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shenanigan

لغات نزدیک shenanigan

پیشنهاد بهبود معانی