امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rascality

    ræˈskælɪtiː rɑːsˈkælɪtɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    نابه‌کاری، سفلگی، رذالت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rascality

    1. noun annoying yet harmless, usually playful acts
      Synonyms:
      mischief trickery mischievousness devilment roguery shenanigan impishness knavery trickiness roguishness tomfoolery high jinks mischief-making devilry deviltry chicanery guile double-dealing villainy shiftiness prankishness slipperiness baseness meanness wickedness treachery ruffianism diablerie blackguardism culpability profligacy improbity disreputability worthlessness
    1. noun the trait of indulging in disreputable pranks
      Synonyms:
      roguishness prankishness

    ارجاع به لغت rascality

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rascality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rascality

    لغات نزدیک rascality

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی