احساس حقارت، احساس مفید نبودن، بیاهمیتی
Those who have been abused as children often experience a sense of worthlessness.
کسانی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، اغلب احساس حقارت را تجربه میکنند.
She started to sound off about the worthlessness of most television.
او با صدای بلند شروع به صحبت دربارهی بیاهمیتی اکثر تلویزیونها کرد.
(از نظر پولی و مالی) بیارزشی، بیقیمتی، بیبهایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The insurance company has acknowledged the worthlessness of critical illness cover.
این شرکت بیمه، بیارزش بودن پوشش بیماریهای بحرانی را تصدیق کرده است.
This African country's currency descended into utter worthlessness.
ارزش واحد پول این کشور آفریقایی به بیارزشی مطلق سقوط کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «worthlessness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/worthlessness