با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Worthless

ˈwɜrːθləs ˈwɜːθləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more worthless
  • صفت عالی:

    most worthless

معنی

adjective C2
بی‌بها، ناچیز و بی‌قیمت، بی‌ارزش، بی‌اهمیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد worthless

  1. adjective of no use; without value
    Synonyms: abandoned, abject, barren, base, bogus, cheap, contemptible, counterproductive, despicable, empty, futile, good-for-nothing, ignoble, inconsequential, ineffective, ineffectual, inferior, insignificant, inutile, meaningless, mediocre, miserable, no-account, no-good, nothing, nugatory, paltry, pointless, poor, profitless, sterile, trashy, trifling, trivial, unavailing, unessential, unimportant, unproductive, unprofitable, unusable, useless, valueless, waste, wretched
    Antonyms: valuable, worthwhile, worthy

لغات هم‌خانواده worthless

ارجاع به لغت worthless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worthless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worthless

لغات نزدیک worthless

پیشنهاد بهبود معانی