امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

No-good

ˈnoʊˈɡʊd nəʊɡʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun informal
به‌دردنخور، پست، بی‌ارزش، بی‌فایده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The no-good car I bought from the used car dealership broke down after just a week of driving it.
- ماشین به‌دردنخوری که از نمایندگی ماشین دست دوم خریدم، پس از یک هفته رانندگی خراب شد.
- I can't believe you're still friends with that no-good; he's always causing trouble.
- نمی‌توانم باور کنم که شما هنوز هم با آن پست دوست هستید. او همیشه مشکل ایجاد می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد no-good

  1. adjective Lacking all worth and value
    Synonyms:
    good-for-nothing no-account drossy inutile valueless good-for-naught worthless meritless nothing no-count sorry
  1. adjective Returned for lack of funds
    Synonyms:
    rubber
  1. noun A self-indulgent person who spends time avoiding work or other useful activity
    Synonyms:
    bum drone fainéant good-for-nothing idler layabout loafer ne'er-do-well slugabed sluggard wastrel do-little do-nothing lazybones slug slouch

ارجاع به لغت no-good

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «no-good» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/no-good

لغات نزدیک no-good

پیشنهاد بهبود معانی