آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Slouch

slaʊtʃ slaʊtʃ

معنی slouch | جمله با slouch

noun verb - transitive verb - intransitive

آدم بی‌دست‌وپا، آدم بیکاره و بی‌کفایت، تنبل، با سر خمیده و دولا‌دولا راه رفتن سر‌به‌زیر، خمیده بودن، آویخته بودن، آویختن، پوست انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She's no slouch at golf.

بازی گلف او بد نیست.

Ahmad, don't slouch! stand straight!

احمد، قوز نکن! راست بایست!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slouch

  1. verb slump over
    Antonyms:

ارجاع به لغت slouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slouch

لغات نزدیک slouch

پیشنهاد بهبود معانی