آدم بیدستوپا، آدم بیکاره و بیکفایت، تنبل، با سر خمیده و دولادولا راه رفتن سربهزیر، خمیده بودن، آویخته بودن، آویختن، پوست انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She's no slouch at golf.
بازی گلف او بد نیست.
Ahmad, don't slouch! stand straight!
احمد، قوز نکن! راست بایست!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slouch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slouch