دولا شدن، قوز کردن (از ترس و سرما)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cat was in a crouching position, ready to attack.
گربه خم شده بود و میخواست حمله کند.
He crouched and slid under the table.
او قوز کرد و خزید زیر میز.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crouch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crouch