گذشتهی ساده:
loafedشکل سوم:
loafedسومشخص مفرد:
loafsوجه وصفی حال:
loafingشکل جمع:
loavesقرص نان، کلهقند، تکه، وقت را بیهوده گذراندن، ولگردی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She slices a loaf of bread and makes several sandwiches.
او یک تکه نان را میبرد و چندین ساندویچ درست میکند.
ham loaf
تکهی گوشت خوک
meatloaf
چونهی گوشت چرخشده (که در فر میپزند)
He loafed away instead of studying.
بهجای درس خواندن همیشه اتلاف وقت میکرد.
(انگلیس) قند خرد کرده، مکعب قند، قند حبه
کله قند
به تنبلی کاری را انجام دادن، ولگردی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loaf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loaf