فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vegetate

ˈvedʒɪteɪt ˈvedʒɪteɪt

گذشته‌ی ساده:

vegetated

شکل سوم:

vegetated

سوم‌شخص مفرد:

vegetates

وجه وصفی حال:

vegetating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

وقت خود را به بطالت گذراندن، علافی کردن، زندگی بی‌رنگ‌وبویی داشتن، بی‌تحرک زیستن

If you spend too much time vegetating, you may lose your motivation.

اگر زمان زیادی را به بطالت بگذرانید، ممکن است انگیزه‌ی خود را از دست بدهید.

Solitary prisoners vegetated, waiting for death.

زندانیان انفرادی زندگی بی‌رنگ‌وبویی داشتند و منتظر مرگ بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After retiring, he began to vegetate on the couch every day.

پس‌از بازنشستگی، او هر روز روی کاناپه لم می‌دهد و وقت خود را به بطالت می‌گذراند.

verb - intransitive

گیاه‌شناسی روییدن، رشد کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The flowers began to vegetate as soon as they were planted.

گل‌ها به‌محض کاشته شدن، شروع به رویش کردند.

With proper care, the bonsai tree will vegetate beautifully in this region.

با نگهداری مناسب، درخت بونسای در این منطقه به‌زیبایی رشد خواهد کرد.

verb - intransitive

گیاه‌وار روییدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vegetate

  1. verb be very passive
    Synonyms:
    exist idle languish weaken decay deteriorate stagnate loaf pass time hibernate be inert go to pot go to seed
    Antonyms:
    do activate carry out
  1. verb grow, sprout
    Synonyms:
    sprout spring shoot germinate blossom bloom bud burgeon swell
    Antonyms:
    die go to seed

ارجاع به لغت vegetate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vegetate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vegetate

لغات نزدیک vegetate

پیشنهاد بهبود معانی