Vegetate

ˈvedʒɪteɪt ˈvedʒɪteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    vegetated
  • شکل سوم:

    vegetated
  • سوم‌شخص مفرد:

    vegetates
  • وجه وصفی حال:

    vegetating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
وقت خود را به بطالت گذراندن، علافی کردن، زندگی بی‌رنگ‌وبویی داشتن، بی‌تحرک زیستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- If you spend too much time vegetating, you may lose your motivation.
- اگر زمان زیادی را به بطالت بگذرانید، ممکن است انگیزه‌ی خود را از دست بدهید.
- Solitary prisoners vegetated, waiting for death.
- زندانیان انفرادی زندگی بی‌رنگ‌وبویی داشتند و منتظر مرگ بودند.
- After retiring, he began to vegetate on the couch every day.
- پس‌از بازنشستگی، او هر روز روی کاناپه لم می‌دهد و وقت خود را به بطالت می‌گذراند.
verb - intransitive
گیاه‌شناسی روییدن، رشد کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده
- The flowers began to vegetate as soon as they were planted.
- گل‌ها به‌محض کاشته شدن، شروع به رویش کردند.
- With proper care, the bonsai tree will vegetate beautifully in this region.
- با نگهداری مناسب، درخت بونسای در این منطقه به‌زیبایی رشد خواهد کرد.
verb - intransitive
گیاه‌وار روییدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vegetate

  1. verb be very passive
    Synonyms:
    exist idle languish weaken decay deteriorate stagnate loaf pass time hibernate be inert go to pot go to seed
    Antonyms:
    do activate carry out
  1. verb grow, sprout
    Synonyms:
    sprout spring shoot germinate blossom bloom bud burgeon swell
    Antonyms:
    die go to seed

ارجاع به لغت vegetate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vegetate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vegetate

لغات نزدیک vegetate

پیشنهاد بهبود معانی