گذشتهی ساده:
vegetatedشکل سوم:
vegetatedسومشخص مفرد:
vegetatesوجه وصفی حال:
vegetatingوقت خود را به بطالت گذراندن، علافی کردن، زندگی بیرنگوبویی داشتن، بیتحرک زیستن
If you spend too much time vegetating, you may lose your motivation.
اگر زمان زیادی را به بطالت بگذرانید، ممکن است انگیزهی خود را از دست بدهید.
Solitary prisoners vegetated, waiting for death.
زندانیان انفرادی زندگی بیرنگوبویی داشتند و منتظر مرگ بودند.
After retiring, he began to vegetate on the couch every day.
پساز بازنشستگی، او هر روز روی کاناپه لم میدهد و وقت خود را به بطالت میگذراند.
گیاهشناسی روییدن، رشد کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The flowers began to vegetate as soon as they were planted.
گلها بهمحض کاشته شدن، شروع به رویش کردند.
With proper care, the bonsai tree will vegetate beautifully in this region.
با نگهداری مناسب، درخت بونسای در این منطقه بهزیبایی رشد خواهد کرد.
گیاهوار روییدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vegetate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vegetate