آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Exist

ɪɡˈzɪst ɪɡˈzɪst

وجه وصفی حال:

existing

معنی exist | جمله با exist

verb - intransitive B1

زیستن، وجود داشتن، موجود بودن، بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The ideas that exist in the mind of an artist.

اندیشه‌هایی که در ذهن هنرمند وجود دارد.

The refugees barely exist.

پناهندگان به‌سختی زندگی می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Such a creature does not exist at all.

چنین موجودی اصلاً وجود ندارد.

the problems which exist in the provinces

مسائل موجود در استان‌ها

in order to exist comfortably

برای راحت زیستن

How can so many people exist in such a small place?

چگونه این همه انسان می‌توانند در جایی به این کوچکی زندگی کنند؟

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exist

  1. verb be living
    Antonyms:
    die
  1. verb get along in life
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده exist

سوال‌های رایج exist

وجه وصفی حال exist چی میشه؟

وجه وصفی حال exist در زبان انگلیسی existing است.

ارجاع به لغت exist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exist

لغات نزدیک exist

پیشنهاد بهبود معانی