با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Pre-existing

    ˌpriːɪɡˈzɪstɪŋ ˌpriːɪɡˈzɪstɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این صفت به‌صورتِ preexisting نیز نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    از قبل، موجود، ازپیش‌موجود، زمینه‌ای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The drug should be used with caution in patients with pre-existing cardiac disease.
    - بیمارانی که بیماری زمینه‌ای قلبی دارند باید با احتیاط این دارو را مصرف کنند.
    - preexisting social vulnerabilities
    - آسیب‌پذیری‌های اجتماعی موجود
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pre-existing

    1. adjective Existing previously or before something
      Synonyms: preexistent, pre-existent, preexisting

    لغات هم‌خانواده pre-existing

    ارجاع به لغت pre-existing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pre-existing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pre-existing

    لغات نزدیک pre-existing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی