با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Coexist

    American: ˌkoʊ·ɪɡˈzɪst British: ˌkəʊɪɡˈzɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - intransitive
    با هم زیستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - peaceful coexistence
    - هم‌زیستی مسالمت‌آمیز
    - America and China realized that they must coexist.
    - امریکا و چین دریافتند که باید هم‌زیستی کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد coexist

    1. verb exist together
      Synonyms: synchronize, exist side-by-side, coincide

    لغات هم‌خانواده coexist

    ارجاع به لغت coexist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coexist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coexist

    لغات نزدیک coexist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار