آخرین به‌روزرسانی:

Inhere

ɪnˈhɪr ɪnˈhɪə

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive

ذاتی بودن، جبلی بودن، ماندگار بودن، چسبیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The rights inhering in the constitution.

حقوقی که در قانون اساسی پیش‌بینی شده‌است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inhere

  1. verb to have an inherent basis
    Synonyms:
    exist be lie rest reside dwell consist

ارجاع به لغت inhere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inhere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inhere

لغات نزدیک inhere

پیشنهاد بهبود معانی