با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Inharmony

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ناموزونی، ناهماهنگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inharmony

  1. noun A state of disagreement and disharmony
    Synonyms: conflict, clash, confrontation, contention, difference, difficulty, disaccord, discord, discordance, dissension, dissent, dissentience, dissidence, dissonance, faction, friction, schism, strife, variance, war, warfare

ارجاع به لغت inharmony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inharmony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inharmony

لغات نزدیک inharmony

پیشنهاد بهبود معانی