گذشتهی ساده:
warredشکل سوم:
warredسومشخص مفرد:
warsوجه وصفی حال:
warringشکل جمع:
warsجنگ، حرب، رزم، محاربه، نزاع، مبارزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
during the second world war
طی جنگ جهانی دوم
atomic war
جنگ اتمی
civil wars
جنگهای داخلی
the war against poverty
مبارزه با فقر
The two countries were at war for many years.
آن دو کشور سالها باهم در جنگ بودند.
جنگیدن، جنگ کردن، دشمنی کردن، کشمکش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All his life he warred against injustice.
تمام عمرش با بیعدالتی مبارزه کرد.
اعلان جنگ دادن، اعلام جنگ کردن
1- جنگیدن، جنگ کردن 2- دست به جنگ زدن 3- به جنگ رفتن
مصاف دادن، جنگیدن، پیکار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «war» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/war